-
یکشنبه ۱۳۹۰/۱۰/۰۴
-
۱۲:۴۲ ق.ظ
ضرورت توسعه روستايي و نقش آن در توسعه ملي
چکيده
شناخت دقيق مسايل مربوط به روستاهاي ايران از اهميت بسيار زيادي برخوردار است. زيرا ريشه تمامي مشكلات و مسائل عقب ماندگي مثل فقر گسترده، نابرابري در حال رشد، رشد سريع جمعيت و بيكاري فزاينده، در مناطق روستايي قرار دارد( تودارو، 1364، 255).
يکي از اهداف کلان توسعه در اغلب کشورها و از جمله کشور ما، کاهش بيکاري و توسعه فعاليت هاي شغلي است. توسعه و عمران روستايي در چند دهه اخير همواره يکي از دغدغه¬هاي اصلي توسعه در ايران و اکثر کشورهاي در حال توسعه بوده است.در بسياري از کشورها، توسعه روستائي به مثابه راهبردي با اهميت براي تامين نيازهاي اساسي و توزيع بهينه منافع ناشي از توسعه ملي تلقي شده و بدين منظور با شيوههاي متعدد، الگوهاي متنوعي براي توسعه روستايي تجربه شده که عمدتا دستاوردهاي مطلوبي نداشته و هنوز سهم جوامع روستايي جهان سوم از توسعه و پيشرفت بسيار اندک است و اکثر فقراي اين کشورها يا در روستاها بسر مي برند و يا شهرنشيناني عمدتا حاشيه نشين با منشاء روستايي بوده اند.
بانک جهاني سرانجام به اين باور رسيده که توسعه روستايي، راهبردي براي بهبود زندگي اجتماعي و اقتصادي روستاييان فقير و تلاشي همه جانبه براي کاهش فقر است که اين امر با افزايش توليد و ارتقاء بهره¬وري در محيط روستائي ميسر مي¬گردد. توسعه روستايي يا نوين سازي جامعه روستايي بايستي اين جامعه را از انزواي سنتي بيرون آورده و با اقتصاد ملي عجين سازد. به همين جهت توسعه روستائي تلاشي فراگير است كه به محدوده يک بخش خلاصه نميشود و کليه بخش ها و زمينه هاي اجتماعي، اقتصادي، فيزيکي و .... توسعه را در بر مي گيرد (مشاورين DHV، 1979، 629). در ايران گر چه از ابتداي قرن حاضر تلاش هاي پراکنده¬اي براي توسعه روستايي آغاز شده و در تدوين برنامههاي عمراني کشور نيز تا حدودي مورد توجه قرار گرفته اما تغيير و تحول در جامعه روستايي ايران با انقلاب اسلامي ابعاد گسترده و عميقي يافتهاست. هر چند به تناسب دگرگوني ها بر مسائل و چالش هاي توسعه روستايي نيز افزوده شده، بطوري که امروزه علاوه بر آن که بسياري از مسائل ديرينه کماکان بجاي مانده، چالش هاي نويني نيز سر بر آوردهاند.
واژگان کليدي: توسعه روستايي ، توسعه پايدار، توسعه ملي
مقدمه
تا کنون راه حل هاي متفاوتي براي مقابله با بيکاري، توسعه فعاليت شغلي و توسعه روستايي ارايه شده است.به نظر والتر گالنسون عامل اصلي بيکاري در کشورهاي در حال توسعه اين است که زمين نمي¬تواند جمعيت روزن افزون روستاها را به کارگيرد و احتمال زيادي وجود دارد که اتوماسيون در آينده بسيار نزديک موجب تنزل مطلق اشتغال در صنايع توليدي شود. علاوه بر آن عليرغم اينکه صنايع کوچک توليدي و صنايع دستي آماده استفاده وسيع از نيروي انساني است، اما اين استراتژي با مشکل رقابت در بازار فروش مواجه است (گالنسون، 1368، 38).
با اين حال برخي معتقدند که صنعتي شدن با ايجاد فرصتهاي شغلي جديد، نرخ بيکاري را کاهش مي دهد(طاهرخاني، 1379، 53). کارشناسان دفتر بين المللي کار معتقدند که رشد اقتصادي، شرط لازم ريشه کن کردن بيکاري و فقر است؛ اما تنها شرط نيست. همچنين مايکل تودارو براي اشتغال استراتژي جامع تدوين کرده و راه حل نهايي مساله بيکاري شهري را بهبود محيط روستايي مي داند(تودارو، 1367، 455). اما در ايران عمران و توسعه روستايي به مقوله اي سهل و ممتنع تبديل گشته است.
سهل، زيرا روستاها هنوز بخش عمده اي از جمعيت را در خود جاي داده اند، نقشي قابل توجه در تامين امنيت غذايي و توليد ايفا مي کنند و آماده پذيرش وظايفي جدي تر در اقتصاد کشور هستند و... ممتنع، زيرا اين مناطق فاقد اسناد مديريتي در سطوح مختلف هستند و در نظام برنامه ريزي، تصميم سازي و تصميم گيري کشور جايگاهي قابل اعتنا ندارند و نسبت به توسعه آنها اعتقادي بنيادين وجود ندارد. بعلاوه از کارگزاراني آموزش ديده و معتقد به توسعه روستايي، در سطحي وسيع بهره نمي برند. فاقد يک مدل موفق براي ترويج و توسعه آن در سطح کشور هستند (يدقار، 1383، 72). يکي از خلاء هاي اساسي روستا هاي ايران، کمبود مطالعات و تحقيقات و ضعف شناخت در مورد آنهاست. بنابراين با توجه به پيچدگي مناطق روستايي نياز عميق به شناخت افزونتر آنها به منظور اتخاذ تصميمات آگاهانه آشکار ميشود.
پيشينه توسعه
پيشينه توسعه بسيار وسيع است و داراي قدمتي همپاي با تغييرات طبيعي و اجتماعي در سطح کره زمين است. از ديدگاه طبيعي، سابقه توسعه، همزمان با تحولات زمين شناسي و از منظر اجتماعي برابر با مقارن جوامع بشري اوليه است. در ابتدا بحث از توسعه بيشتر با اصطلاح تکامل و پيشرفت انجام مي شد. اين کاربرد در آثار هربرت اسپنسر، سن سيمون، مارکس و ... وجود دارد. به مرور زمان اصطلاح توسعه جايگزين پيشرفت و تکامل گرديد، داروين، هربرت اسپنسر و مارکس از پيشگامان انديشه تکامل و توسعه در قرون جديد محسوب مي شوند.
جهاني شدن مقوله «توسعه» در طرح مسائل توسعه يافتگي بعضي کشورها و در مقابل، توسعه نيافتگي برخي ديگر، عمدتا پس از جنگ جهاني دوم و به دنبال بحث هاي اساسي در دوره بازسازي آغاز شد. از دهه 1950به بعد و در ارتباط با دگرگون سازي ساختاري کشورها و سرزمين ها، اصطلاح رشد مطرح شد که بيشتر بار اقتصادي داشت. منظور از رشد اقتصادي بطور کلي گسترش فعاليت هاي اقتصادي از طريق بهره گيري وسيع تر از منابع به منظور دستيابي به سطحي بالاتر از توليد اقتصادي بود. بعبارت ديگر رشد اقتصادي با افزايش سطح توليد ملي مترادف گرديد(سعيدي، 1377، 154و155).
رواج مفهوم امروزي توسعه که بيشتر جنبه اي نسبي دارد، به دهه 1960 باز مي گردد. پيش از آ ن مفاهيمي مانند آباد سازي (استعمار)، اصلاح، عمران، بهسازي، ترويج و نهايتا رشد طي سالها مطرح بودند. اما با رشد شتابان صنعت و تكنولوژي در جهان و گسترش شهرنشيني عقب ماندگي مناطق روستايي جهان بيش از پيش نمايان شد. و چون روستاييان نسبت به شهرنشينان درآمد كمتري داشته و از خدمات اجتماعي، رفاهي و آموزشي ناچيزي برخوردار بودند لذا در جهت رفع فقر شديد مناطق روستايي، بهبود سطح و كيفيت زندگي روستاييان، ايجاد اشتغال و افزايش بهره وري آنان بحث (توسعه روستايي) مطرح شد.
در ايران به عنوان يكي از مراكز اوليه و مهم تمدن بشري، برنامه ريزي و توسعه به مفهوم كلي و عمومي آن سابقه زيادي دارد. وقتي که مي خواهيم نقش روستا را در فرايند توسعه ملي بشناسيم بايد ابتدا روشن کنيم که روستا چيست، منظور از توسعه چيست و ارتباط اين دو با هم چگونه است؟
تعريف روستا
در منابع مختلف، تعاريف گوناگوني از روستا شده است، كه يكي از تعاريف كه هم جامع به نظر مي رسد و هم مي توان با توجه به شرايط امروزي از يك روستا ياد كرد اين است: كه روستا عمدتا يك واحد همگن طبيعي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و كالبدي است كه از يك مركز جمعيت و محل كار و سكونت( اعم از متمركز، پيوسته و يا پراكنده) با حوزه و قلمرو معين ثبتي و يا عرفي تشكيل مي شود و اكثريت ساكنان شاغل دائمي آن به طور مستقيم و يا غير مستقيم به يكي از فعاليتهاي اصلي زراعي، باغداري، دامداري، صيادي، صنايع روستايي و يا تركيبي از اين فعاليتها اشتغال دارند و از آن ارتزاق مي نمايند و پيوند فرهنگي و اجتماعي عميقي ما بين جامعه آن برقرار است (مطيعي لنگرودي، 1382، 31).
توسعه روستايي چيست؟
تا كنون تعاريف زيادي درباره توسعه روستايي مطرح شده است. بنا بر تعريف، توسعه روستايي، جزئي از برنامه هاي توسعه هر كشور است كه براي دگرگون سازي ساخت اجتماعي- اقتصادي جامعه روستايي بكار مي روند. اينگونه برنامه ها را كه دولت ها و يا عاملان آنان در مناطق روستايي پياده مي كنند، دگرگوني اجتماعي بر اساس طرح و نقشه نيز مي گويند. اين امر در ميان كشورهاي جهان سوم كه دولت ها نقش اساسي در تجديد ساختار جامعه به منظور هماهنگي با اهداف سياسي و اقتصادي خاصي به عهده دارند، مورد پيدا مي كند. از سوي ديگر توسعه روستايي را مي توان عاملي در بهبود شرايط زندگي افراد متعلق به قشر كم درآمد ساكن روستا و خودكفاسازي آنان در روند توسعه كلان كشور دانست ( ازكيا،1381، 76).
توسعه روستايي به معني حفظ يا گسترش روستا نيست يعني نبايد به اين مقوله اين گونه نگاه کرد . نبايد فکر کرد که با توسعه روستايي مي خواهيم روستا ها را گسترش دهيم و يا روستا ها را حفظ کنيم. بطور مرسوم وقتي مي گوييم توسعه روستايي، اين عبارت اين معني را مي¬رساند که روستاهاي موجود کشور يا بايد حفظ شوند يا گسترش پيدا کنند.در حالي که هر دوي اين معاني غلط است. توسعه روستايي را بايد همان باز سازي روستا بدانيم. بازسازي روستا از ديدگاه فکري، انديشه اي، آموزشي، تکنولوژي و توليد.
اين امور را بايد توسعه اقتصادي انجام دهد. پس هدف، بازسازي کامل جامعه روستايي است. لذا توسعه روستايي را بايد به مفهوم باز سازي جامعه روستايي دانست. توسعه فرايند نو سازي و باز سازي جامعه بر اساس انديشه ها و باور هاي تازه است. الان بايد ديد که فرايند توسعه که خود ناشي از فرايند تحول فکري و انديشه اي، و نهاد سازي است و سامان هاي تازه اي به زندگي مي بخشد چه ارتباطي با توسعه روستايي به معناي مورد اشاره ما دارد؟در اين ارتباط بحث دو سويه اي وجود دارد. اولا اين که روستا در فرايند توسعه عمومي جامعه چه نقشي دارد؟ثانيا اين که توسعه عمومي بر روستا چه تاثيراتي مي گذارد؟ آيا واقعا مي توان انتظار داشت که روستا در تحول انديشه جامعه نقش موثري داشته باشد؟
اين انديشه ها و بصيرت هاي تازه در دوران مدرن شامل سه انديشه اصلي علم باوري، انسان باوري و آينده باوري است.
1- علم باوري : يعني بشر پذيرفته که شاخه اي از معرفت هايش که از آن بعنوان علم ياد مي کنيم، از اهميتي ويژه برخودار است.
2- انسان باوري : به اين معني که جامعه امروز ايده، يا انديشه اصالت فرد و انسان را پذيرفته و ايده اصالت نجبا و اشراف را رها کرده است. بعبارت ديگر در دنياي مدرن وقتي کودکي به دنيا مي آيد. به همين اعتبار که اين کودک از ا سان زاييده شده، محترم است.
3- آينده باوري: دو انديشه علم باوري و انسان باوري با انديشه سوم يعني آينده باوري کامل شده است. در اين انديشه نگرش قديمي به زندگي تغيير کرده است. در گذشته فردي که بدنيا مي آمد اين طور فکر مي شد که از پيش سرنوشتش تعيين شده است. مثلا اگر پدر کشاورز بود فرزند هم به احتمال قريب به يقين بايد کشاورز مي شد. اگر پدر آهنگر بود فرزند بايد آهنگر مي شد و ... اما دنياي جديد اين انديشه را عوض کرده است.
توسعه پايدار روستايي
آنچه امروزه در مورد توسعه در مناطق روستايي مطرح است، توسعه پايدار روستايي است. توسعه پايدار توسعه اي است كه بتواند نيازهاي كنوني بشر را تامين كند بدون آن كه توانهاي محيطي و زيستي نسل هاي آينده را در تامين نيازهايشان به مخاطره اندازد( جان بري، 1380، 282). هدف اصلي توسعه پايدار، تامين نيازهاي اساسي، بهبود و ارتقا سطح زندگي براي همه، حفظ و اداره بهتر اكوسيستم ها و آينده اي امن تر و سعادتمندانهتر است.
توسعه اي که در مناطق روستايي بيشتر مورد نظر بوده و لازم است تا برنامهريزان روستايي مد نظر داشته باشند به شرح زير است.
1- توسعه بايد «تغييري» در جهت بهبود شرايط زندگي براي اکثريت مردم باشد.
2- مردمي که از توسعه سود مي برند بايد بيشتر از مردمي باشند که از آن متضرر مي شوند.
3- توسعه بايد دست کم مردم را نسبت به تامين حداقل نيازهاي زندگيشان يا نيازهاي ضروري زندگيشان مطمئن سازد.
4- توسعه بايد با نيازهاي مردم هماهنگي و مطابقت داشته باشد.
5- توسعه بايد باعث تشويق خود اتکايي شود.
6- توسعه بايد بهبود طولاني و مستمر را به ارمغان آورد.
7- توسعه نبايد باعث تخريب محيط زيست طبيعي باشد
هدف هاي استراتژي توسعه روستايي ، ايران متکي بر اصلهاي زير است:
1- کاهش شدت جريان مهاجرت روستاييان به شهر، بنحوي که مهاجرت روستايي رابطه معقول و متعادلي با توسعه خدمات، صنعت و کشاورزي پديد آورد.
2- تمرکز يافشرده کردن جمعيت در محيط روستايي ، جهت پديد آوردن مراکز روستايي بزرگتر تا روستاييان بتوانند تحت پوشش شبکه خدمات قرار گرفته و در عين حال پوشش کافي جمعيتي براي استقرار صنايع در محيط روستايي فراهم آيد.
3- انتظام بخشيدن به زراعت و دامداري در محيط روستا
4- تقويت کردن و تنوع بخشيدن به اشتغال غير کشاورزي در محيط روستا
5- توسعه تعاوني هاي زراعي و دامداري در ميان روستاييان
6- توسعه اراضي اشباع در چارچوب نظام تعاوني جهت بالا بردن ميزان توليد (آسايش،1380،9).
بنابراين بايد براي رسيدن به توسعه روستايي، خصوصا توسعه پايدار روستايي توجه به تعريف و اهداف توسعه و همچنين بكار گيري استراتژيهايي كه براي توسعه روستايي در ايران درنظرگرفته شده لازم است. ضمنا در استراتژيهاي فوق بايد به مسئله پايداري توسعه روستايي نيز دقت لازم صورت گيرد.
ضرورت توسعه روستايي
*چرا توسعه روستايي همچنان حائز اهميت است؟
در برخي محافل، توسعه روستايي موضوعي منسوخ شده تلقي مي شود اين بدان معني نيست که از شيوع يا شدت فقر روستايي در کشور هاي جهان سوم در سال هاي اخير کاسته شده است. بلکه در بخش هاي بزرگي از جهان اين موضوع کاملا بر عکس است.و دليل آن اين است که در طي ده تا پانزده سال گذشته اولويت هاي دولت ها و الگو هاي بسياري از کارگزاري هاي کمک کننده در حال تغيير بوده است. بانک جهاني، بر اساس تعريف محافظه کارانه اش، تعداد افرادي را که در کشورهاي جهان سوم همچنان در فقر بسر مي برند و با فلاکت و ناامني ناشي از فقر دست به گريبان اند را بيش از يک ميليارد نفر برآورد مي کند، در بسياري از کشورها بخصوص در جنوب صحراي آفريقا و جنوب آسيا، روستايبان فقير نيمي از کل جمعيت را تشکيل مي دهند.
در طي دهه 1970، الگوهاي غالب در ميان کارگزاري هاي ياري دهنده، توسعه بر کاهش فقر متمرکز بود، با اذعان به اينکه اکثريت خانواده ها، به خصوص در نواحي روستايي، عمدتا از منافع رشد اقتصادي کلان بي نصيب بودند. بالا بردن سطح قابليت ها و آسايش فقرا مي توانست آنها را بيشتر در شکل دهي اقتصاد و جامعه شان سهيم کند. بر اين اساس انتظار مي رفت که به طرحهاي دولتي و موردنظر حاميان نيازهاي اوليه، توجه شده و ميزان بهره وري اين اکثريت فراموش شده افزايش يابد. توجه خاص به فقرزدايي در دهه 1980 تحت الشعاع فرمول نئوکلاسيکي قرار گرفت.
توسعه روستايي« ضرورتها و راهبردها»
چنانکه مي دانيم اقتصاد کشور هاي جهان سوم از جمله کشور ما اغلب بر توليدات کشاورزي متکي است.و فعاليتهاي کشاورزي هم، غالبا در روستاها انجام مي شود. لذا از يک طرف به خاطر بهبود بخشيدن به روشهاي سنتي توليدات کشاورزي و بهره برداري بهينه از زمين و منابع توليد و توزيع محصولات کشاورزي و از سوي ديگر تخفيف گرسنگي و محو فقر و از طرف ديگر به منظور نو سازي اجتماعي و فرهنگي روستاها که خود منبعث از توجه به مسائل انساني و ضرورت هاي سياسي است، موضوع توسعه روستايي و اهميت آن آشکار مي گردد. براي همين هم هست که گفته اند مشکلات آينده جهان سوم اعم از بيکاري، فقر، کمبود درآمد، گرسنگي، کمبود توليد و غيره بايد در روستاها حل و فصل گردد. بنابراين توسعه روستايي به خاطر حل مشکلات مزبور و مخصوصا برآوردن نيازهاي اساسي مردم روستايي از اهميت و اولويت خاصي برخوردار است.بررسي ضرورت هاي توسعه روستايي يک بحث کلي و دامنه داري است که نمي توان آن را در چند صفحه خلاصه کرد. لذا ما در اينجا تا حد امکان به بررسي آن مي پردازيم.
بطور کلي ضرورت توجه به توسعه روستايي ناشي از عوامل زير است:
1- توسعه کشاورزي
2- توزيع بهينه جمعيت
3- استفاده از ظرفيت هاي توليدي
4- باز سازي ظرفيت هاي توليدي
5- باز سازي اقتصاد کشور
6- عدالت اجتماعي، رفع فقر و محدوديتهاي اجتماعي.
توسعه با شرايطي همراه است كه عبارتند از:
1- ميزان زياد و پايدار پس اندازهاي داخلي
2- سرمايه گذاري بخش عمده اي از آن پس اندازها در صنايعي که به جاي فناوريهاي کار اندوز از فناوريهاي کاربر بهره ميگيرند
3- ميزان نسبتاً كم رشد جمعيت
در بيشتر کشورهاي کمتر توسعه يافته کنوني، معدودي از اين شرايط وجود دارد. ميزان پس اندازها معمولا پايين است، و پس انداز ها نه براي توليد صنعتي بلکه براي زمين، اموال غير منقول شهري يا تجارت سرمايه گذاري مي شوند.و سرمايه هاي داخلي به ميزان قابل ملاحظه اي به مکان هاي امن در کشور هاي صنعتي در آن سوي مرزها سرازير مي شود.
ضرورت و اهميت توسعه روستايي در ايران با توجه به جايگاه، اهميت و نقش جامعه روستايي و مسائل و مشكلاتي كه اين جامعه با آن مواجهه است و همچنين با توجه به شرايط كشور كاملا روشن و آشكار است.طبق آخرين سرشماري جمعيت ايران در سال 1385، حدود 5 /31 درصد از جمعيت کشور که معادل 22227771 نفر است، در محيط روستايي زندگي مي کنند (مرکز آمار ايران 1385 ، سرشماري نفوس و مسكن). هر چند که از ابتداي قرن اخير بويژه از ميانه اين قرن به تدريج از سهم جمعيت روستايي کاسته شده و شهرنشيني گسترش يافته اما با توجه به آمار ارائه شده هنوز يک سوم جمعيت ايران در روستاها زندگي مي کنند.
رشد بي وفقه جمعيت در نواحي روستايي نيروي کار جواني را بوجود آورده است که با توجه به فناوري هاي مورد استفاده و نظام هاي رايج اجاره داري زمين و سازمان دهي توليد، بسيار بيشتر از تعدادي است که بتوان به طور مولد در اقتصاد روستايي به کارگمارد. پيامد هاي اين روندها را مي توان در محله هاي فقيرنشين، حلبي آباد ها و سکونتگا ههاي غصبي در نواحي شهري که روز به روز در حال گسترش هستند در جاي جاي جهان سوم مشاهده کرد. در آنجا کارگران بيکاري که از نواحي روستايي آمده اند نا اميدانه در جستجوي هر نوع کاري ( بيشتر در بخش غير رسمي) هستند.روستائيان فقير در بسياري موارد با سوء تغذيه و مشکلات حاد بهداشتي دست به گريبان اند و گاه تعصبات نژادي باعث مي شود که اغلب در مناطق دور افتاده و مجزا زندگي کنند و دسترسي محدودي به منابع توليد داشته باشند.
نقش توسعه روستايي در توسعه ملي
اساساً حوزه هاي روستايي به عنوان قاعده نظام از نظر سكونت و فعاليت ملي، نقش مهمي در توسعه ملي ايفا ميكنند، چرا كه توسعه پايدار سرزمين در گرو پايداري نظام روستايي به عنوان زير نظام تشكيل دهنده نظام سرزمين است، و پايداري فضاهاي روستايي در ابعاد مختلف مي تواند نقش موثري در توسعه منطقه اي و ملي داشته باشد.حال اگر به دلايلي در روند پيشرفت و توسعه فضاهاي روستايي وقفه اي ايجاد شود، به گونه اي كه نظام روستايي قادر به ايفاي نقش سازنده خويش در نظام ملي و سرزميني نباشد، در آن صورت آثار و پيامدهاي مسايل روستايي در حوزه هاي شهري و در نهايت در كليت سرزمين گسترش مي يابد.
از اين رو بايد به اين موضوع اذعان نمود كه توسعه پايدار و يكپارچه ملي معطوف به توسعه پايدار در سطوح منطقه اي، شهري و روستايي است. متاسفانه شواهد و تجربيات نشان مي دهد كه به حق و وظيفه توسعه جوامع و فضاهاي روستايي، به تناسب سهم، جايگاه و كاركرد آن در اقتصاد ملي، كم توجهي شده و حوزه هاي روستايي در شرايطي كاملا نابرابر از جهت دسترسي به فرصتها و منافع حاصل از رشد و توسعه قرار نگرفته اند. از اين رو تعديل نابرابريهاي اجتماعي – اقتصادي و سرزميني در جهت بالندگي جوامع روستايي و تسهيل رشد و ارتقاي اين جوامع، ضرورتي اساسي و اجتناب ناپذير محسوب مي شود.
توسعه يك ناحيه روستايي بايد در چارچوب كلي سياستهاي ملي طراحي گردد(oddershede،2007). چراكه اين مسئله نشانگر پيوستگي توسعه روستايي و توسعه ملي است. از سويي چون روستاها کانون توليدات زراعي هستند تاکيد بر دانش روز، يکپارچه شدن اراضي، بالا بردن بهره وري و راندمان هيچ منافاتي با يکديگر ندارد. و با اين رويکرد، مي توانيم غذاي مردم را که يکي از مسائل اساسي کشور است، تامين نماييم.تکيه بر واردات مواد غذايي، که قيمت آن در نوسان است و ممکن است که هر لحظه گرانتر شود، عاقلانه نيست و با توجه به حذف حمايت ها و يارانه هاي توليدي و صادراتي ساير کشورهاي توليد کننده محصولات مواد غذايي که طبق آموزه هاي سازمان تجارت جهاني صورت مي پذيرد، واردات مواد غذايي در آينده باعث افزايش رشد منفي تراز پرداخت هاي کشور خواهد شد و در نتيجه قيمت محصو لات غذايي گران تر مي شود. که تحمل اين امر بسيار مشکل است.
اما اگر بتوانيم توسعه ملي را طوري سامان دهيم که اهميت ويژه اي به کشاورزي، روستا و توليد داده شود، مي توانيم باعث ارتقاء دانش فني و بومي کردن آنها در کانون هاي توليد و روستاها شويم . و از اين طريق نه تنها ميتوانيم صرفهجويي قابل توجهي در تراز پرداخت ها بوجود آوريم بلکه اگر با سياست هاي آگاهانه و حمايت از توليد به افزايش مازاد بر نياز دست يابيم آن وقت صادرات دور از دسترس نيست و مي توانيم درآمد ارزي بيشتري داشته باشيم.
«مايکل تودارو » در کتاب توسعه اقتصادي در جهان سوم، ابعاد و اهميت توسعه روستايي و نقش آن در توسعه ملي را بدين صورت بيان مي کند:
* توسعه کشاورزي و توسعه روستايي محور اصلي توسعه ملي است، وي معتقد است که توسعه و رشد بخش کشاورزي به عنوان موتور و محرکه اصلي توسعه روستايي است و علت آن را اشتغال بيش از 80 درصد جمعيت روستايي جهان سوم بطور مستقيم و غير مستقيم در فعاليتهاي کشاورزي مي داند.
در نظر تودارو توسعه ملي، وابسته به توسعه روستايي است چرا که ريشه تمامي مشکلات و مسائل عقب ماندگي مثل فقر، نابرابري در حال رشد، رشد سريع جمعيت و بيکاري فزاينده در مناطق روستايي قرار دارد.
«جان رابينسون»، «آنتوان داکوره» نيز همچون تودارو توسعه روستايي را شرط توسعه ملي مي دانند و براي اين منظور تاکيد خاصي بر رشد بخش کشاورزي دارند. رابينسون توليد مواد غذايي را به عنوان ضروريترين وسيله براي قطع وابستگي سياسي مي داند و مي گويد:« نوعي تعاوني يا مالکيت جمعي زمين و وسايل توليد ضروري است تا شرايطي را فراهم آورد که مدرنيزاسيون بتواند بدون قطبي شدن ثروت و فقر که امروزه سراسر جهان دچار آن است صورت گيرد.» تز توسعه کشاورزي و روستايي در دهه 1980 فرايند غالب بر توسعه جهان سوم بود.
نظريه ديگري که امروزه مطرح است نظريه «ميسرا» در باب توسعه روستايي است. ميسرا بر دو جنبهاي بودن توسعه شديداً مي تازد و معتقد است كه توسعه شهري، روستايي، صنعتي و کشاورزي و ... بايد با در نظر گرفتن شرايط در اولويت قرار گيرند و تاکيد صرف بر هر يک از آنها باعث انحراف مسير توسعه خواهد شد.
ميسرا معتقد به الگوي مراکز رشد به عنوان مطلوب ترين راهبرد توسعه روستايي است و با تأکيد بر توسعه روستايي متکي بر بنيان قوي صنعتي که همزمان توسط دولت و مردم انجام مي شود الگوي توسعه خويش را بنيان مي گذارد و اصلاحات ارضي در روستاها را امري ضروري مي داند
سرنوشت اغلب کشورهاي جهان در هر دوره از تاريخ به سرنوشت روستاها بستگي داشته است. يکي از خصيصه هاي بارز روستا آن است که تامين کننده غذاي بشر است و مي تواند بدون تکيه به شهر، به حيات خود ادامه دهد. در حاليکه شهر بدون روستا و بهره گيري از منابع آن محکوم به نابودي است. جمله زيباي سقراط كه ميگويد: ((نظامي مي تواند بر آتن حکومت کند که بتواند غذاي مردم آن را تامين نمايد)) مويد مطالب فوق الذکر است. بر اين اساس، در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران آمده است که بخش کشاورزي محور توسعه تلقي شده و اهداف اين بخش را در راستاي توسعه اقتصادي، در بسيج کليه امکانات ملي و همه بخشهاي اقتصادي به منظور نيل به خود کفايي در توليد کالاهاي اساسي کشاورزي، تقويت توان اقتصادي روستاها و احياي آن به عنوان منبع و جايگاه اصلي توليد بيان داشته است ( آسايش، 1379، 52) حال با توجه به اهميت روستا و کشاورزي، به ضرورت توسعه روستايي و اهميت و نقش آن در توسعه ملي مي پردازيم.
ميزان زياد فقر را در کشورهاي در حال توسعه نمي توان فقط با ذکر اين که ميزان درآمد سالانه در اين کشورها خيلي پايين تر از ميزان درآمد در کشورهاي توسعه يافته است، بيان کرد. بلکه بايد حداقل دو عامل يا دو ويژگي ديگر از توسعه نيافتگي را در نظر گرفت. اين دو ويژگي عبارتند از: ويژگي هاي داخلي و خارجي. در باب ويژگي هاي داخلي اين کشورها بايد به مساله توزيع در آمدها اشاره کرد. شکي نيست که نابربري در تمام کشورها وجود دارد، اما نابرابري در ميان گروهاي فقير و ثروتمند در کشورهاي توسعه نيافته به مراتب از نابربري در کشورهاي ثروتمند بيشتر است.
عامل بيروني که بايد به خاطر داشت اين است که در مقايسه با کشورهاي پيشرفته، اکثر کشورهاي در حال توسعه از رشد بطئي درآمد سرانه برخوردارند.(ازکيا،1365، 21)
نقش توليدي روستا جهت حصول به امنيت غذايي، مساعدت به بخش صنعت و نيز نقش صادرات غير نفتي روستا در توليد ناخالص کشور و ايجاد فرصت هاي شغلي در ابعاد مکاني از جمله آثار مناطق روستايي در توسعه ملي کشور است . در سال هاي اخير نيز توسعه صنعت گردشگري روستايي بويژه در کشورهاي توسعه يافته، عامل اساسي در فرايند توسعه روستايي و تحقق اهداف توسعه ملي بوده است. نقش توسعه روستايي در توسعه ملي را در 4 بخش كلي زير مي توان بررسي كرد.
1- بعد اقتصادي: (Economic dimension)
نواحي روستايي بويژه از طريق توليدات كشاورزي و صنايع دستي نقش مهمي در اقتصاد ملي دارند. رشد بالاي بخش كشاورزي در سالهاي اخير نشان دهنده وجود ظرفيت هاي بالقوه زياد اين بخش براي افزايش توليد و توسعه بيشتر است. اين همه دستاوردهاي بخش كشاورزي براي اقتصاد ملي در شرايطي است كه سهم اين بخش از كل منابع سرمايه گذاري شده دولت در 30 سال گذشته همواره كمتر از 6 درصد بوده است. در واقع بخش كشاورزي با حداقل سرمايه گذاري ريالي و ارزي، بالاترين نقش را در اقتصاد ملي داشته است. بنابراين، نقش مهم نواحي روستايي در اقتصاد ملي بويژه از طريق توليدات كشاورزي ايجاب مي كند كه براي تدوام و افزايش اين نقش، مخصوصا در زمينه امنيت غذايي پايدار، نواحي روستايي به عنوان عرصه مهم اين فعاليت مورد توجه بيشتر قرار گيرد( رضواني، 1383، 6).
2- بعد اجتماعي (social dimension)
در بعد اجتماعي سکونت بيش از 31 درصد جمعيت کشور در مناطق روستايي، همچنين وجود توانمنديهاي فرهنگي، يادمان هاي تاريخي، ساختارهاي اجتماعي متنوع و کارآمد، نوع و شيوه زندگي منحصر به فرد روستايي با خصلتهايي چون خودکفايي و توانمندي، قادرند ضمن ايجاد ثبات اجتماعي و فرهنگي و منطقه اي، در تحقق فرايند توسعه ملي کشور در بعد اجتماعي و فرهنگي مساعدت نمايند.
3- بعد زيست محيطي : (Environmental Dimension)
قوانين كشاورزي و زيست محيطي تاثير زيادي بر توسعه نواحي روستايي دارد( Deunert، 2006). بنابراين نقش زيست محيطي روستا در تحقق اهداف توسعه ملي با قابليت هاي مناطق روستايي در جهت مقابله با بيابانزايي و خطرات ناشي از خشکسالي ها، مقابله با فرسايش و تخريب خاک، حفظ و نگهداري منابع طبيعي و نيز ميکرو اقليم ها، معنا مي يابد.بدين ترتيب اگر توسعه را به معناي تعامل بهنجار نظام هاي اکولوژيکي، اقتصادي و اجتماعي بدانيم، در آنصورت روستاومناطق روستايي نقش اساسي در تحقق توسعه پايدار کشور ايفا مي نمايند(طاهرخاني ، 1384، 235).
4- بعد سياسي و امنيتي: (Political Dimension)
ملاحظات امنيتي و سياسي از ديگر نكاتي است كه تاثير و نقش توسعه روستايي را در توسعه ملي نمايان مي سازد. به لحاظ امنيتي بهبود وضع زندگي روستاييان و نيز تثبيت جمعيت فضاها و نقاط روستايي بويژه در فضاهاي خاص مانند سرحدات مرزي، حواشي دشت كوير، دشت لوت و مناطق شرقي و جنوبشرقي كشور نقش موثري در حفظ امنيت كشور خواهد داشت. توسعه نيافتگي مناطق مرزي، تاثيرات زيادي بر روند توسعه كشور مي گذارد و چالشهاي اساسي در برابر آن قرار مي دهد. توسعه نيافتگي در مناطق مرزي كشور، امنيت اين مناطق را تهديد مي كندو ناامني مناطق مرزي ناامني را به داخل كشور منتقل مي سازد كه اين امر به نوبه خود چالشهاي بزرگي را در برابر توسعه ملي مي گذارد( رضواني، 1383، 8).
فلذا توجه به روستاها و توسعه روستايي امري لازم و ضروري است. با توجه به اين که برنامهريزي، بهترين راه رسيدن به توسعه است فلذا براي رسيدن به توسعه ملي بايد يک برنامه مدون و اصولي در تمامي زمينه ها چه در مناطق شهري وچه در مناطق روستايي داشته باشيم.براي کشوري مثل ايران با اين جمعيت انبوه که امنيت غذايي برايش مهم است، روستا به عنوان کانون توليد مواد غذايي خيلي معني دار است. علي رغم اينکه کشور ما يک کشور خشک محسوب مي شود، ولي با صرفه جويي و بالا بردن راندمان مصرف آب در فرايند توليد محصولات نهايي، صنايع تبديلي و تکميلي مواد غذايي مي تواند به راحتي اين نويد را بدهد که ما در تامين امنيت غذايي موفق خواهيم شد.
نتيجه گيري
با توجه به مطالب فوق نتيجه مي گيريم که:
1- توسعه روستاها نه تنها يک بحث حاشيه اي و ساده نيست بلکه با توجه به نظر (( تودارو )) که توسعه ملي هر کشوري را در گروه توسعه روستايي آن کشور مي داند، يك بحث مهم و حياتي است لذا براي توسعه پايدار ملي، هر کشوري نيازمند توسعه روستاها و توجه به روستا و روستايي است.
2- تقريبا 32 درصد جمعيت کشور در روستاها ساکن هستند و توجه به آنان و رفع مشکلات معيشتي و اجتماعي آنها يک وظيفه اصلي و حياتي براي حکومت ها بويژه حکومت اسلامي ايران است. پس توجه به روستاهاي کشور بايد يک وظيفه براي دولت محسوب شده و در کنار تمامي مسائل، برنامه ريزي توسعه روستايي را نيز جزء اولويت کاري خود قرار دهد.
3- با توجه به اينكه يكي از ابعاد مهم توسعه بعد انساني آن است بنابراين به لحاظ انساني، لازم است كه جامعه روستايي متناسب با جامعه شهري از فرصتها برخوردار گردد. و همچنين با توجه به اينكه امروزه بيش از هر زمان ديگر توجه به حقوق انسانها و محروميت زدايي از اجتماعات انساني در كانون توجه همگاني قرار دارد و حق توسعه و برخورداري از امكانات و فرصتها، از حقوق مسلم انساني محسوب مي شود،لذا توسعه روستايي و برنامه ريزي براي تحقق آن در كشور يكي از ضرورتهاي مهم در فرايند توسعه ملي است.
4- فقر و بيكاري از جمله مشكلات بزرگ و اساسي در روستاهاي ماست و اين امر باعث تشديد مهاجرتهاي روستايي مي شود. همچنين با توجه به اينكه جوان و نخبه گزين بودن از ويژگيهاي بارز مهاجرتهاي روستايي است بنابراين براي رفع فقر و بيكاري در روستاها، توسعه روستايي يك ضرورت بنظر مي رسد. در اين راه مي توان با متنوع كردن اقتصاد روستايي و همچنين با استفاده از كارآفريني و ايجاد بنگاههاي كوچك و متوسط، فرصتهاي جديد شغلي خصوصا براي فارغ التحصيلان، جوانان و زنان روستايي ايجادكرد.
مرجع :نشريه تخصصي اشتغال و كارآفريني رويش شماره 18
-
چهارشنبه ۱۳۹۰/۰۹/۳۰
-
۷:۱۸ ب.ظ
امام سجاد عليه السلام فرمود:
اي فرزند آدم، تا آن زماني كه در درون خود واعظ و نصيحت كننده اي دلسوز داشته باشي و در تمام امور بررسي و محاسبه كارهايت را اهميّت دهي و در تمام حالات ـ از عذاب الهي ـ ترس و خوف داشته باش؛ در خير و سعادت خواهي بود.
خطبه حضرت سجاد عليه السلام در مسجد شام
كتاب: قصه كربلا، ص 506
نويسنده: على نظرى منفرد
بازتاب خطبه امام سجاد عليه السلام
-
یکشنبه ۱۳۹۰/۰۹/۲۷
-
۱۰:۳۳ ب.ظ
هدف عالی قیام امام حسین (ع) از زبان آن بزرگوار |
قیام مقدس و پرشکوه امام حسین(ع) ریشه در انحراف های بـنیادی و اساسی در جـامعه اسلامی داشت. بـه گواهی اسناد تاریخی, سران این حزب هیچ اعتقادی بـه اسلام و اصول آن نداشتند.
قیام مقدس و پرشکوه امام حسین(ع) ریشه در انحراف های بـنیادی و اساسی در جـامعه اسلامی داشت. این انحراف ها زائیده انحراف حکومت اسلامی از مسیر اصلی خود از سقیفه به بـعد بـود. که پس از شهادت علی(ع)کلا بـه دست سلسله سفیانی و حزب ضد اسلامی اموی افتاد. بـه گواهی اسناد تاریخی, سران این حزب هیچ اعتقادی بـه اسلام و اصول آن نداشتند(۱). و ظهور اسلام و به قدرت رسیدن پیامبر اسلام(ص)را, جلوه ای از پیروزی تـیره بـنی هاشم بـر تـیره بـنی امیه, در جریان کشمکش قبیلگی در درون طایفه بـزرگ قریش می دانستند(۲). و بـا یک حـرکت خـزنده, بـه تـدریج در پـوشش اسـلام بـه مناصب کلیدی دسـت یافتند() و سرانجـام از سال چهلم هجـری, حکومت اسلامی و سرنوشت و مقدرات امت اسلامی به دست این حزب افتاد و پس از بیست سال حکومت معاویه, و بـه دنبـال مرگ وی, پـسرش یزید بـه قدرت رسید که اوج انحراف بـنیادی, و جلوه ای آشکار از ظهور ((جاهلیت نو)) در پوشش ظاهری اسلام بود(۳).امام حـسـین(ع)نمی تـوانسـت در بـرابـر چـنین فاجـعه ای سکوت کند و احساس وظیفه می کرد که در بـرابـر این وضع, اعتـراض و مخالفت کند. سخنان, نامه ها و سایر اسنادی که از امام حسین(ع)به دسـت ما رسـیده, بـه روشنی گویای این مطلب اسـت. این اسناد بـیانگر آن است که از نظر امام, پـیشوا و رهبـر مسلمانان شـرائط و ویژگی هایی دارد که امویان فـاقـد آنها بـودند و اسـاس انحراف ها و گمراهیها این بود که عناصر فاسد و غیر لایق, تکیه بر مسند خلافت اسلامی و جایگاه والای پـیامبـر زده بـودند و حاکمیت و زمامداری آنها, آثار و نتائج بـسیار تلخ و ویرانگری بـه دنبـال آورده بود.
چـند نمونه از تـاءکیدهای امام در این بـاره یادآوری می شـود:
● ویژگی های پیشوای مسلمانان
۱) در نخستین روزهایی که امام حسین(ع)در مدینه, بـرای بـیعت جهت یزید, در فشار بود, در پاسخ ولید که پیشنهاد بیعت بـا یزید را مطرح کرد, فـرمود: اینک که مسـلمانان بـه فـرمانروایی مانند یزید گرفتار شده اند, باید فاتحه اسلام را خواند(۴).
۲) امام ضمن پاسخ نامه های کوفیان, نوشت:
... امام و پیشوای مسلمانان کسـی اسـت که بـه کتـاب خـدا عمل نموده راه قسط و عدل را در پـیش گیرد و از حـق پـیروی کرده بـا تمام وجود خویش مطیع فرمان خدا باشد(۵).
۳) امام حـسـین(ع)هنگام عزیمت بـه سـوی عراق در منزلی بـنام ((بیضه)) خطاب به ((حر)) خطبه ای ایراد کرد و طی آن انگیزه قیام خود را چنین شرح داد:
((مردم! پـیامبـر خدا(ص)فرمود: هر مسلمانی بـا حکومت ستـمگری مواجـه گردد که حـرام خدا را حـلال شمرده و پـیمان الهی را درهم می شکند, بـا سنت و قانون پـیامبـر از در مخالفت درآمده در میان بـندگان خـدا راه گناه و معصـیت و تـجـاوزگری و دشـمنی در پـیش می گیرد, ولی او در مقابـل چنین حکومتی, بـا عمل و یا بـا گفتار اظهار مخالفت نکند, بـرخـداوند است که آن فرد(ساکت)را بـه کیفر همان ستمگر(آتش جهنم)محکوم سازد.
مردم! آگاه باشید اینان(بنی امیه)اطاعت خدا را ترک و پیروی از شیطان را بـر خود فرض نموده اند, فساد را تـرویج و حدود الهی را تعطیل نموده فی را(که مخصوص بـه خـاندان پـیامبـر است)بـه خـود اختصاص داده اند و من بـه هدایت و رهبـری جامعه مسلمانان و قیام بـر ضد این همه فساد و مفسدین که دین جدم را تغییر داده اند, از دیگران شایسته ترم ...)) (۶).
حاکمیت بـنی امیه که امام در این سخنان بـه گوشه هایی از آثـار سوء آن اشاره نموده, در شوون مختـلف جامعه اسلامی اثر گذاشتـه و فساد و آلودگی و گمراهی را گستـرده و عمومی ساخـتـه بـود. امام حسین(ع)در موارد متعددی انگشت روی این عواقب سوء گذاشتـه و بـه مردم هشـدار داده اسـت کـه بـه چـند نمـونه آن اشـاره مـی شـود:
● محو سنتها و رواج بدعتها
آن حـضرت پـس از ورود بـه مکه, نامه ای بـه سران قبـائل بـصره فرستاد و طی آن چنین نوشت:
((...اینک پیک خود را بـا این نامه بـه سوی شما می فرستم, شما را به کتاب خدا و سنت پیامبـر دعوت می کنم, زیرا در شرائطی قرار گرفته ایم که سنت پیامبر به کلی از بین رفته و بـدعتها زنده شده است, اگر سخـن مرا بـشنوید, شما را بـه راه راسـت هدایت خـواهم کرد...)) (۷). دیگر به حق عمل نمی شود.
حسین بـن علی(ع)در راه عراق در منزلی بـه نام ((ذی حـسم)) در میان یاران خود بـه پـا خـاست و خـطبـه ای بـدین شرح ایراد نمود:
پـیشامدها همین است که می بـینید, جـدا اوضاع زمان دگرگون شده زشتیها آشکار و نیکیها و فضیلتها از محیط ما رخت بر بسته است و از فضیلتها جز اندکی مانند قطرات تـه مانده ظرف آب بـاقی نمانده است. مردم در زندگی پست و ذلتباری به سر می بـرند و صحنه زندگی, همچون چراگاهی سنگلاخ, و کم علف, به جایگاه سخت و دشواری تبـدیل شده است.
آیا نمی بینید که دیگر بـه حق عمل نمی شود, و از بـاطل خودداری نمی شود؟! در چـنین وضعی جـا دارد که شخص بـا ایمان(از جـان خود گذشتـه)مشتـاق دیدار پـروردگار بـاشد. در چنین محیط ذلتـبـار و آلوده ای, مرگ را جـز سعادت; و زندگی بـا ستـمگران را جـز رنج و آزردگی و ملال نمی دانم...)) (۸).
● مسخ هویت دینی مردم
حاکمیت زمامداران اموی و اجرای سیاست های ضد اسلامی توسط آنان, هویت دینی مردم را مسخ کرده ارزشهای معنوی را در جامعه از بـین برده بود. امام در دنباله سخنان خود در منزل ((ذی حسم)) فرمود:
((...مردم بندگان دنیایند, دین بـه صورت ظاهری و در حد حرف و سخن در زبـانشان مطرح می شود, تا زمانی که معاش و زندگی مادیشان رونق دارد, در اطراف دین گـرد میآیند, اما زمانی کـه بـا بـلا و گرفتاری آزمایش شوند, دینداران در اقلیت هستند.
● پیام جاوید قیام امام حسین(ع)
پیام قیام با شکوه سیدالشهداء(ع)منحصر به آن زمان نیست, بلکه این پـیام پـیامی جاوید و ابـدی است و فراتـر از محدوده زمان و مکان است, هرجا و در هر جامعه ای که به حق عمل نشود, و از بـاطل خودداری نشود, بدعتها زنده, و سنتها نابـود شود, هرجا که احکام خدا تغییر و تحریف یابد و حاکمان و زمامداران بـا زور و ستمگری بـا مردم رفتـار کنند, در هر جـامعـه ای که ویژگی های جـاهلیت را داشته باشد آن جامعه, جامعه ای یزیدی بـوده, و مبـارزه و مخالفت بـا مفاسد و آلودگی ها و آمران و عاملان آنها, کاری حـسینی خواهد بود.
|
پاورقیها: |
خبرگزاری فارس
-
یکشنبه ۱۳۹۰/۰۹/۲۷
-
۱۰:۲۳ ب.ظ
ضمن آرزوی طاعات وعبادات وعزاداری حسینیان محترم به اطلاع میرساند:
مراسم عزاداری سینه زنی، زنجیر زنی و شاه حسین وای حسین درسطح روستای ورجوی برگزار میکند.
مکان :حسینیه هیئت عزادران فاطمیَه (س)روستای ورجوی
مکان :حسینیه هیئت عزادران الزهرا (س) روستای ورجوی
com.هیئت فاطمیه (س) ورجوی.www
com.هیئت الزهراء (س) ورجوی.www
-
سه شنبه ۱۳۹۰/۰۹/۰۸
-
۹:۵۷ ق.ظ
بسمه تعالی
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «محجة البیضاء/ج 1/ص 344»
((هر کس چهل روز نمازهای خود را با جماعت بخواند بطوریکه یک تکبیرة الاحرام از او فوت نشود، دو برائت آزادی برای او نوشته میشود، یکی نجات از نفاق و دیگری رهائی از آتش.))
به اطلاع عموم برادران وخواهران مؤمن ومتدیّن ورجوي ميرساند همــه روزه مراسم نمازجماعتهمراه با قرائت قرآن كريم ، بیان مسا ئل شرعي و پاسخ به سؤالات دینی و بحث وگفت وگو و تفسير قرآن كريمدر مسجد جامع (بزرگ) ورجوي برگزار میگردد .
لذا از علاقه مندان ونمازگزاران جهت شركت در اين مراسم نوراني دعوت به عمل ميايد .
مکان : ورجوی – مسجد جامع (بزرگ) ورجوی
امورفرهنگی مذهبی مسجد جامع ورجوی
-
جمعه ۱۳۹۰/۰۹/۰۴
-
۱۱:۴۳ ب.ظ
بسم ربِّ الشهداء والصّدّیقین
(( بازمحرم شد و دلهای عاشقان ، گرد اگرد حرم دوست را گرفتند تا در غم سالار شهیدان حضرت ابا عبد الله الحسین(ع) درسوز وگداز افتند .))
ضمن آرزوی قبولی طاعات وعبادات مخلصانه عزادارن حسینی وعرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ایّام غم واندوه وماتم حسینی از عموم عاشقان ابا عبد الله دعوت بعمل می آید باحضور خود در مراسم طشت گذاری هیئت عزاداران الزّهرا ء (س) ورجوی محفل ما را نورانی فرمایید .
میهمان مراسم هیئت عزاداران انصار الحسین (ع) شهرستان مراغه
با مداحی مداح بزرگوار اهل بیت (ع) شهرستان مراغه حاج سهراب سبری
مکان : ورجوی - حسینیه هیئت عزاداران الزهرا (س) ورجوی
زمان : یکشنبه 6 آذر1390 ساعت 18:00
در ادامه پیشینه تاریخی مراسم طشت گذاری وتوضیحات بیشتر...
-
جمعه ۱۳۹۰/۰۸/۲۰
-
۱:۳۷ ب.ظ
بسم ربِّ الشهداء والصّدّیقین
نماز بی ولای او نماز بی وضو بود به دشمن علی(ع) بگو نماز خود قضا کند.
(( آیت الله سید کاظم ارفع: غدیرخم ، عاشورا ومهدویّت سه مسئله مهمی است که اگر شیعه بخواهد ماندگارشود و زمینه ظهور را آماده کند باید این مناسبت ها را پی درپی بازگو نماید. مجله ماهنامه هیئت ها))
با عرض تبریک وتهنیت به مناسبت عید با سعادت غدیر خم از عموم مردم دعوت می شود بعد از نماز مغرب وعشا ء جهت صرف شیرینی با تشریف فرمائیشان محفل ما را نورانی بفرمایند.
مکان : ورجوی - حسینیه هیئت عزاداران الزهرا (س) ورجوی
زمان : سه شنبه 24 آبان ساعت 00/21
( ضمناً نظرخواهی های ارائه شده رادرمراسم همراه خود داشته باشید
به بهترین نظرپیشنهاد شده هدیه ای از طرف هیئت اهداء خواهد شد.)
میهمان جلسه:
امورفرهنگی هیئت عزاداران الزّهراء(س) ورجوی
-
جمعه ۱۳۹۰/۰۷/۱۵
-
۹:۵۰ ب.ظ
شناسنامه
كتاب: زندگى سياسى امام هشتم، ص 91
نويسنده: سيد جعفر شهيدى
امام رضا عليه السلام هشتمين امام شيعه اثنا عشرى است و پيامبر(ص) نام وى را به صراحت ذكر فرموده: على فرزند موسى، فرزند محمد، فرزند على، فرزند حسين، فرزند على، فرزند ابوطالب كه درود خدا بر همه آنان باد.
كنيهاش ابوالحسن است.
برخى از لقبهايش عبارتند از رضا، صابر، زكى، ولى. . .
نقش انگشتريش: حسبى الله، يا به روايت ديگر ماشاء الله، لا قوة الا بالله.
زادگاهش در مدينه به سال 148 هجرى بود. يعنى در همان سالى كه جدش امام صادق(ع) در گذشت و اين نظر بيشتر علما و تاريخ نويسان است. (1) .
البته كسانى هم هستند كه ولادت امام رضا(ع) را در سال 153 هجرى دانستهاند، مانند: اربلى در كشف الغمه، ابن شهرآشوب در مناقب، صدوق در عيون الاخبار هر چند كه كلامش چندان صريح نيست، مسعودى در اثبات الوصيه، ابن خلكان در وفيات الاعيان، ابن عبد الوهاب در عيون المعجزات، و يافعى در مرآة الجنان. . .
و نيز گفته شده كه تاريخ تولد حضرت امام رضا(ع) سال 151 است. ولى به هر حال قول نخست از همه قويتر و مشهورتر است و دو قول اخير طرفدار بسيار كمى دارد.
تاريخ وفات امام رضا(ع)، بنا به گفته علماى و مورخان بزرگ، سال 203 هجرى در طوس بوده است.
پىنوشتها:
(1) مانند: شيخ مفيد در ارشاد، شبراوى در الاتحاف بحب الاشراف، كلينى در كافى، كفعمى در مصباح، شهيد در دروس، طبرسى در اعلام الورى، فتال در روضة الواعظين، صدوق در علل الشرايع، تاج الدين محمد بن زهره در غاية الاختصار، ابن صباح مالكى در الفصول المهمة، اردبيلى، در جامع الرواة، مسعودى در مروج الذهب هر چند كه در كلامش ابهامى است، ابو الفداء در تاريخ خود، گنجى شافعى در كفاية الطالب، ابن اثير در كامل، ابن حجر در صواعقش، شبلنجي در نور الابصار، بغدادى در سبائك الذهب، ابن جوزى در تذكرة الخواص، ابن الوردى در تاريخ خود، كه از تاريخ غفارى و نوبختى نيز نقل كرده. عتاب بن اسد نيز مىگفت كه گروهى از اهل مدينه را شنيده كه همين مطلب را مىگويند. غير از اين افراد، تعداد بسيارى ديگر نيز مىباشند.
ادامه مطلب...
اخلاق - فضايل -آثار علمی امام (ع)
-
دوشنبه ۱۳۹۰/۰۷/۱۱
-
۹:۴۰ ب.ظ
بسم رب الشهدا والصديقين
هنوز هم گويي زمزمه هاي آتشين عا شقي شما بر سينه هاي خاك گرفته مهرپرستان مهر نشين برجاي مانده است !
هنوز ياد حال وهواي شما گوش وچشم فراموش كاران راه هاي نينوا را نوازش ميكند وبيدار ...
آري... ! هنوز مهرپرستان با عشق پرستان قديمي خود حال ميكنند!
و درسهاي زندگي علي (ع) وار بودن وحسيني (ع) وزينبي (س) وار رفتن وماندن را از بيسوادان با معرفت مكتب مهر مي گيرند!
از آنكه طعم عشق را برمشا متان چشانيد جويا شويد كه هر روز تلخي عشقه دوريتان را بر جان و بلكه بر جان ميخريم ؛وبا جانمان عشق بازي ميكنيم .نه اينكه شما را به دست فراموشي سپرده باشيم ليك اين مقتضاي عا شقي وخاصيت روزگار بي مهر است كه با بي خبري وتظاهر،عشقمان را درپيش مردمان بي مهر، كم مهر نشان ميد هيم،تا آنها را مجالي براي قضاوت ِعشقه مهرپرستان وآسمان نشينان نباشد.
ما آناني هستيم كه از قا فله هاي سربه فلک كشيده جاده عشق جدا مانده ايم !
ما مهرزيستاني هستيم كه امام غايب خود راتنها با روشني چشم ودل شما مييّابيم.واز مباركي وجودتان از درگاه حضرت حق طلب رحمت ومعرفت و مغفرت مينماييم.
عكس واسم وياد و نشانه راه شما را روز موعود ،چون تحفه اي بر نامه هاي بي عملمان ميگذاريم تا واسطه اي برمعصيت هاي بي شمارما ورحمت هاي بي كران خدايمان باشد... .
جمعي از رجب زاده ها وعزيزي ها وشهبازي ها و نَوين هاي نُوين مردم مهر
تقديم به انان كه با خون خودسرمشق ازادي وجوانمردي را برايمان انشا كردند
شهدانين آدي بير تازلنيب ياد اولسون
اوخويون فاتحه تا روحلري شاد اولسون
معرفت اولماسا انساندا لياقت اولماز
هركسين قيسمتدي دنياده شهادت اولماز
عقل سسلندي كي گئتمه باتاسان آلقانه
عشق سسلندي كي گئتسون چاتاسان جانانه
عقل آرام دئدي باخ آنوون حسرتينه
قال سن آرتير بو گوزل منزيلون زينتينه
عشق سسلندي كي ورسون الوي ايندي منه
حق ده محشرده ورر قصر بهشتيني سنه
عقل گورخوددي دئدي دشمنووین قدرتي وار
نچه كشورله اونون جنگه گوره بيعتي وار
عشق سسلندي بيلون سوزده علي غيرتي وار
ايميون ذلته باش شيعلرين عزتي وار
عقل تائيد ايلدي عقلیله عشقين سوزوني
عشق عاشق اُليب جبهه عقلين اوزوني
ورجوي كندي وفا ائدي گوزل پيمانه
الي اوچ لاله وريبدور چمن ايرانه
شهد شرين شهادتدن ايچن آدلاراباخ
عوضه۱ حيدريه۲ حجته۳ فرهاد۴ لاراباخ
ذاكريلر۷كيميكيم دور كي شجاعت يارادا
يا نوين لر۹ كيمي ميداندا قيامت يارادا
بوردا فلاحي۱۰ كيمين عاشق ياسين ياتوب
شهيد احسانيي۱۱ كيمين روضه رضوانه چاتوب
شهيد عباسيني۱۲ مختارييني۱۳ بير ياده سالاخ
تا نفس وار بيلميزده اولارين جويلون آلاخ
پور رضانين۱۴ ادبي اينده ديلرده قالوب
بيليسو زجعفريميز۱۵ بعثيلرين تانكين آليب
يري وارياده سالام بوردا رجب زاده لري۱۷
ملكي۱۸؛ ايزديني۱۹؛ عشقلي ديلداد ه لري
عشقي كل شهدانين قرا پرچم لريدي
جبهه ده خط مقدم ده مقدم۲۱ لريدي
هم جواديله۲۲ صمد۲۳ روحلري شاد اولسون
راشيدينين ايكي دنيا ائوي اباد اولسون
ورجوي۲۴ شهرتي منصور۲۵ آدي ديلرده قاليب
جعفري۲۶ دشمنيني عرصه ده چوخ تنگه ساليب
يري بوش گورسنيري ايندي تقي زاده لرين۲۸
شهيد اقباليلرين۳۰ عشقلي ازاده لرين لرين
ورجوي۳۱ گور نجه باشدان كچيب آلقانه باتوب
باشي نيلير او كي سر منزله عرفانه چاتوب
ويرمادي دشمني داوود۳۲ گوروب ياره سي وار
بيلديم اما اوزونون هنجر صد پاره سي وار
بس كي افشاريان۳۳ پيكري غربت ده قاليب
سكيز ايل باد صبادن اناسي عطرين اليب
اوج عشقين واريدي عشقيلي شهبازيلري۳۴
جبهه خوش ساخلادي دهقان۳۵كيمي سربازيلري
گور نجه هاشميان۳۶ جبهه ده غوغا الييب
پور مرجانه۳۷ باخوون غيرتي معنا الييب
حق مناسينده باتيبلار قانا چوخ پير وجوان
راد پوريله ۳۸ ؛عبادي۳۹ ؛ باباعلي ۴۰ ؛اكبريان۴۱
كاش بير لحظه عزيزي۴۲ دورا قرآن اوخرا
مست اده جانيميزي نغمه جانان اوخرا
خاك پايي۴۳ له محامد ۴۴ هرسي تازه جوان
باتديلا ر قانه وريبلر ره اسلاميده جان
عشق پرويزيني۴۵ چكدي شهدا عرصه سينه
رهسپار اولدي عظيمي ۴۶ له بلا عرصه سينه
عشق اوجالديبدي قلي زاده۴۷ ني غفارياني۴۸
شهدانين قسم الله مقدس دي قاني
دوغسا گر مين ده معراج بو چرخ ابي
چتين ايشدی جله تا بيرده اولا سهرابی۴۹
رستمي۵۰ ادي وصييت بيله بير عنواندا
قويميون رهبريميز تك قالا بو ميداندا
پهلوانيله كريم زاده۵۱ وريبلر ال اله
تاي لاري عالمه هي هات رشادتده جله
اوجاديب باشيني داغلار كيمي پور اسكندر۵۲
فتح اديب قله ايثاري رشيدي اذر ۵۳
پاك اوركلرده هميشه شهدا زنده ديلر
ايندي ده آدلاري ديلّرده دي پاينده ديلر
شاعر خلیل محمدصادقی ورجوی
ما از وقتی که سنت شهادت را فراموش کرده ایم و به مقبره داری شهیدان پرداخته ایم ، مرگ سیاه را ناچار گردن نهادهایم. متفکر شهید دکتر علی شریعتی (ره)
شهدات پیشه مردان عشق است
شهادت آخر وپایان عشق است
گرت معنی بخواهی گویم از عشق
شهادت معنی و برهان عشق است
دراینجا چون که جمعی خفته بینی
دیارورجوی سامان عشق است
به یاد آور تو از پاشانژادان
رشیدی آذر از شیران عشق است
حسین پوررضا را یاد آور
وصیت نامه اش عنوان عشق است
ببین شهبازی اش جان را فدا کرد
عزیزی مثل او قربان عشق است
شهید حیدری لب تشنه جان داد
شهیدی مثل او عطشان عشق است
نگه بر ذاکری هایش همی کن
که ذاکر در صف مردان عشق است
امیر اعظمی فرزند نور است
عبادی عاشق جانان عشق است
دلا سالارخوانی رفت ونامش
شمیم پاکی از دوران عشق است
شهیدان نوین از جان گذشتند
گذر از جان وتن تاوان عشق است
به ابراهیم احسانی نظر کن
که جانِ داده اش،احسان عشق است
شهید خاکپای از شور میگفت
شبی که رستمی مهمان عشق است
چو سید ورجوی میرفت دیدم
که عباسی پی درمان عشق است
محامد گفت این خونی که دارد
نماد قدرت پنهان عشق است
نگه را بر رخ یعقوب افکن
که یعقوبش همی دهقان عشق است
به پیری همچو اقبالی ببالم
که با فرزند خود از آن عشق است
بیا و پور مرجان را نگه کن
که خونش لؤلؤ و مرجان عشق است
ببین فلاحی اش با عشق جان داد
مزارش چون مه تابان عشق است
همی غفاریان عاشق صفت رفت
کنون در محفل یاران عشق است
شبی افشاریان در گوش من گفت
که او دلداده فرمان عشق است
((ملک)) چون ((جعفری )) با باورش رفت
که باورهای او ایمان عشق است
شهیدان رجب زاده برفتند
که جاشان روضه رضوان عشق است
((حمید اکبری )) گل بانگ فریاد
رسول هاشمی از جان عشق است
شهید پهلوانی لاله سرخ
که پوراسکندر از دامان عشق است
عطائی را خدا بخشید و کوچاند
که شهرت ورجوی خندان عشق است
چو نجد ورجوی را دوست میخواند
سزاوار غم یزدان عشق است
شهید راشدی مفهوم وصل است
که عبدالله زاده ، کان عشق است
شهیدان مقدم مرد ایثار
قلی زاده یل میدان عشق است
شهید ایزدی پیوند دارد
به دریایی که از باران عشق است
به یوسف بختیاری مژده دادند
که پرویزی شبی دربان عشق است
به فرهاد قلی گفتم کجا؟ گفت:
هوادارش ره سبحان عشق است
کریم زاده سفر کرد از بر ما
که اکنون غنچه بستان عشق است
عوض آزادی اش بر حق نظر کرد
که حقش ایزد منان عشق است
بگو ای ((آشنا)) خاموش منشین
که اشعارت همه دیوان عشق است.